جدول جو
جدول جو

معنی قلعه کلات - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه کلات
(قَعَ کَ)
ده مرکز دهستان دشمن زیاری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان، واقع در 45هزارگزی شمال شوسۀ آرو به بهبهان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری و مالاریایی است. سکنۀ آن 250 تن است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات، برنج، پشم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی و قالیچه و جوال بافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ دشمن زیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ ؟)
ده کوچکی است از دهستان چادکان بخش داران شهرستان فریدن، واقع در 54هزارگزی جنوب خاوری داران. سکنۀ آن 20 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ گُ لِ / لَ)
دهی است از دهستان زیدون بخش حومه شهرستان بهبهان، واقع در 54هزارگزی جنوب خاوری بهبهان. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری مالاریائی است. سکنۀآن 433 تن است. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات، پشم، لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
قلعه ای است بر کوه کیلویه که محبوسان و مغضوبان را گویند نگاهدارند از باب قلعه گوالیا که در هند است. (آنندراج) :
از شوق نوگلی دل من آب گشته است
در قلعۀ گلاب بود عندلیب من.
اسماعیل ایماء (از آنندراج).
از محرمان معشوق عاشق در اضطراب است
بلبل ز رشک مینا در قلعۀ گلاب است.
طاهر وحید (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل، واقع در 18 هزارگزی شمال بنجار و 11هزارگزی راه مالرو جلال آباد به زابل. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرم معتدل است. سکنۀ آن 137 تن است. آب آن از رود خانه هیرمند و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ کَ دَ)
دهی است از دهستان کمازان شهرستان ملایر، واقع در 21هزارگزی از جنوب خاوری شهر ملایر و کنار جنوبی راه شوسۀ ملایر به اراک. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 12 تن است. آب آن از قنات و رودخانه و محصول آن غلات، انگور و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
قلعتی است به آذربایجان (این لفظ عجمی و اصل آن تلاست، چه در کلام عجم طاء و ظاء و ضاد و ثاء و حاء و صاد خالصه و جیم خالصه نیست). (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 3هزارگزی خاور دیزگران و کنار راه سرتخت. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 455 تن است. آب آن از چشمه های متعدد و محصول آن غلات، حبوبات، توتون، صیفی، میوه جات، قلمستان، و شغل مردم زراعت و صنایع دستی زنان قالیچه، جاجیم و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. در ارتفاع 1982 گز واقع و از قراء مرتفع و ییلاقی دهستان بیلوار محسوب میشود. درو گندم آن در اواسط مرداد ماه میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کَ زَ لِ)
نام قلعه ای است از مضافات قندهار که بر سر کوه واقع است مشهور به قلات. (برهان) (از رشیدی). قلعه ای در قندهار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا